هنر اول

 

نوشته شده در دو شنبه 18 دی 1398برچسب:,ساعت 19:17 توسط سوگلی| |

 ويولن سازی است که مسلما يکی از زيباترين ساخته دست بشر و يکي از دمدمی مزاج ترين آنهاست. شايد بسيار صعب الوصیول بودن آن است که بر اعجازش مي افزايد جز براي کسی که برده وار داوطلبانه و از صميم قلب خود را تسليم اين ساز کند ويولن سر نافرمانی و لجبازی خواهد داشت و نواهای چند گانه و دامنه نامتناهی لطايف خود را دريغ خواهد کرد و شخص مي ماند با يکی از آلات دوست داشتنی موسيقی که رنجيده دل است و بلا استفاده.

هيچ ويولنی مثل ويولن ديگر نيست و هر يک مانند يک وجود بشري ويژه و منحصر به فرد است.

در نواختن ويولن نوازنده موجودی مستقل است هيچ دست بيگانه ای در ملک طلق او اختيار ندارد و هيچ گوشی جز گوش او زير و بم صدا را تعيين نخواهد کرد و به محض اينکه آرشه اش ساز را لمس کند چالشي شگفت انگيز آغاز مي شود.

اين ارتباط شگفت بين ويولن و نوازنده است که اين ساز را منحصر به فرد ساخته.

نوازنده در اين راه هرگز اجازه ندارد که خسته شود گر چه مکن است بارها با ناکامي رو به رو شود ولي هرگز نبايد از پا بيافتد.

نوشته شده در دو شنبه 18 دی 1391برچسب:ویولن, موسیقی,ساعت 19:55 توسط سوگلی| |

 هنرهای زيبا نماينده احساسات و روحيات هر قوم است و چون ذوقيات ملل متفاوت است هنرهای مردم هم كه تراوشهای روحی آنهاست از يكديگر متمايز ميباشد. همانطور كه آداب و عادات دو قوم مختلف است اگر موسيقی آنها نيز با هم متفاوت باشد جای تعجب نيست. اوضاع جغرافيايی و طبيعی و عوالم روحی و معنوی و طرز عقايد و افكار و كيفيت رسوم مذهبی و درجه تمدن و سوابق تاريخی و حوائج زندگانی مادی همه در اختلافات موسيقی دو قوم عوامل مؤثری است. چنانچه روح ذوق و احساسات و عواطف ملل مشرق و مغرب زمين با يكديگر جنبه های كاملا مشتركی ندارند و به همين سبب هنرهای آنها نيز روشهای مختلف دارد.

ايرانی هر چه با موسیقی خارجی آشنا باشد و به موسيقی خود به نظر بی اعتنائی بنگرد اگر موقع فراغتی برايش در رسد و از تلاش زندگی مادی خسته شود ديوان حافظ و سعدي را ميجويد و چند بيتی از آن را با آهنگ موسيقی ملی خود كه با آن پرورش يافته ميخواند و اگر كتاب شعری نيافت و خود هم تصادفا شعری از حفظ نداشت باز با خود زمزمه ای ميكند كه بی آنكه خود متوجه باشد.

آهنگ يكی از نغمات موسيقی ميهن اوست. زيرا وی در دامان مادری پرورش يافته كه با آهنگ دشتی برايش لالائی خوانده در كوچه و بازار از دهان هر دوره گردی نغمه ابوعطا و افشاری شنيده مؤذن و قاری قرآن با آهنگ حجاز گوش او را نوازش داده و قلبش را روشنی بخشيده دوستان و آشنايانش اگر موسيقی ميدانستند نغمه شور و شهناز را برايش نواخته و خوانده اند گدای رهگذر با آهنگ منصوری يا نغمه ی ديگر از او كمك خواسته نوای نی چوپان را شنيده و درويشی برايش مثنوی خوانده و بالاخره در سرزمينی تربيت شده كه ناله جان سوز دشتی و نوای غم انگيز سه گاه و نغمه ی با شكوه همايون و آواز راحت بخش نوا و آهنگ نشاط آور ماهور در آن متداول و رايج بوده و بخصوص در دوران اخير اين نغمه ها را مكرر از راديو شنديده است چگونه كسی كه به اين الحان و نغمات انس و الفت يافته ميتواند با نوای ديگری كه در دل او اثر نميكند و با ذوق و روحيات او توافق كامل ندارد خود را تسليت ميدهد و از آن لذت برد.

 روح الله خالقی

نوشته شده در دو شنبه 18 دی 1391برچسب:موسیقی,موسیقی ایرانی,ساعت 19:24 توسط سوگلی| |